۳ سال پیش
» جرعه ای از عشق
تقديم به آنان كه سال ها در آتش عشق سوختند و ساختند
جانبازان شیمیایی هشت سال دفاع مقدس
جرعه ای از عشق
باز هم از باغ عشق و معرفت
باغبان شاخه گلی را چيد و رفت
باز هم نقاش بازيگوش دهر
رنگ حسرت بر عدم پاشيد و رفت
بی نشان در بين رستم های شهر
باز سهرابی به خود پيچيد و رفت
در تماشاخانه ی نامردمی
مردگونه صد نما را ديد و رفت
در هجوم تُندباد بندگی
جوشَنی از حلم را پوشيد و رفت
باز هم هابيلی از هابيليان
خرمنی از عشق را بخشيد و رفت
باز مُردابی نشينان شاهدند
چشمه ای در خاك خود جوشيد و رفت
دردهای زخم های كهنه اش
در زمين سينه اش پیچید و رفت
باز هم قلب رئوف عارفی
بر شعور عاقلا ن خنديد و رفت
سفره اش را هديه داد و در سحر
با عروس آسمان تابيد و رفت
روزه داری باز هم در شهرمان
در سحر شاخه گلی بوييد و رفت
تا در آخر روزه اش را باز كرد
جرعه ای از عشق را نوشيد و رفت
شاعر: محبوبه عباسی
هفته دفاع مقدس گرامی باد