» روزی خدایی
دهه فجر مبارک باد
روزی خدایی
شهر غمگین بود.
***
هوا بغض غلیظی
سینه اش را می فِشُرد.
***
برگ های عشق و ایمان
معرفت های الهی
شور عرفان
غیرت و مردانگی
شیرزن بودن
خدایی گون شدن
زیر بیداد خزانِ نابهنگام و ستمکارِ زمان پوسیده بود.
***
خاک غربت
هم نشین خانه های شهر بود.
سوز بیداد و خیانت
در فضای کوچه های غمزده
یکتا نوای ساز ناکوک هنرمندان دست آموز بی فرهنگ بود .
فکر و استقلال و آزادی و دین
واژه های سرخِ در خاک وطن خوابیده بود .
عشق اما ...
***
عشق اما
باز هم افسانه وار
در دل صاحبدلان عصرِ ما
در گوشه های تنگ و تاریکی درون سینه ی تبدار شهر
آرام
استوار
بی ادعا
ریشه دار و تازه و دُردانه بود.
***
روزها و کوچه ها
از پی هم
تنگ و تاریک و پر از وحشت شدند
مردها، زن ها، جوانان، پیرها و کودکان
با تلنگرهای غفلت
خالی شدند
خم شدند
در خود شکستند
باطل شدند
و صدای سرد در خود گم شدن
ناله های زنده زنده
در سیاهی های گور جهل و غفلت
مدفون شدن
شهر را پر کرده بود .
اما . . .
***
اما عاقبت
روزی خدایی سر رسید
***
عشق یکباره
از آوای پر از مهر و صفای عارفی
چون دم عیسی
فضای مرده ی ایران زمین را زنده کرد
شور عشق و پاکبازی های خوابیده درون قصه های کهنه را
از نو
دوباره
برای تک تک ما مردمان خواب رفته تازه کرد .
***
آیه های عاشقانه
مخلصانه
دست در دست جوانان وطن
در تمام کوچه های شاد و دل بیدارِ شهر
با صدای دلنشین و صوت و لحنی جاودان
سوره سوره
بی غلط
باهم
تلاوت می شدند.
***
قلب های صاف مردان و زنان و کودکان
اشک های پاک و ناب مادران
غرق بارانی ترین احساس آزادی شدند
و طراوت
زیرِ دستان پر از مهر و صفای عارف دلسوز شهر
در دل سیل خروشان عروج مردمان
کوچه کوچه تا ابد
راه خود را
خوب پیدا کرده بود .
***
سیل نور مردم از معراجشان
آسمان قیرگون شهر را
نور باران کرده بود
و صدای بهت تاریکی
هوای شهر را
تازه تر
پاک تر
با طراوت تر
خدایی کرده بود .
***
روزهای مردم ایران زمین را
عشق هایی خالص از جنس بلور
آسمانی کرده بود .
داستانِ راستان را
زنده تر از فصل خود
بازخوانی کرده بود.
***
راه پاک عشق بازی های گرم و آتشین شاهدان رزم را
در دل شوریده ی شور آفرینان
زنده تر
تابنده تر
واقعی تر کرده بود .
***
عشق ها را
آسمانی تر
خدایی کرده بود.
شاعر: محبوبه عباسی